زیر و رو

به یاد زیر خاکی ...

زیر و رو

به یاد زیر خاکی ...

یا حسین ...


آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید


خورشیدترین حادثه ها در تو درخشید


بر دوست همان روز که با حنجره ی خون


گفتی تو «بلی» ، کرب و بلا در تو درخشید


شد کرب و بلا کعبه ی تو، حج تو مقبول


گفتی تو چو لبیّک، بلا در تو درخشید


ای معجزه ی سرخ، به ایثار تو سوگند!

تو خون خدایی، که خدا در تو درخشید

 

 

 شعر از : رضا اسماعیلی


                      

 

نظرات 4 + ارسال نظر

درود رفیق
مرا بخوان به نام کوچکترین سرباز تاریخ
سربازی که از اسماعیل زمان خود بود نزد پروردگار
حسین مانند جد بزرگوارش کودکش را به قربانگاه آورد . البته با یک تفاوت بزرگ .
و ان تفاوت این است که نذر حسین پذیرفته می شود ولی نذر ابراهیم خیر .
موفق و جاوید باشید
بدرود

سپاس از حضورت رفیق :)

درود رفیق
در برابرام صحنه کربلا ناگهان به پهنه ی تمامی زمین کسترده شد و صف هفتاد و ئوتنی که به فرماندهی حسین در کنار فرات ایستاده است در طول تاریخ کشیده شد که ابتدایش از آدم - آغاز پیدایش نوع انسان در جهان آغاز می شد و انتهایش تا ..... آخر زمان پایان تاریخ ادامه دارد . آیا کسی هست که او را یاری کنند ؟
......................سلام بر تو ای وارث آدم ..........!!!

با کوچکترین سرباز تاریخ آپم و منتظر قدم های سبزت
موفق و جاوید باشید
بدرود

داداش سارنگ 1390/09/16 ساعت 06:45 ب.ظ

قشنگ بود عزیزم
مرسی

خرسی

svd 1390/09/20 ساعت 02:14 ب.ظ

آسمان

چقدر بلند است

و ستاره ها

چه با شکوه

و پرواز خیالم

چه تماشائی !



***



امشب

به هر ستاره

یک دامن اشک

خواهم بخشید


سلام [لبخند]
خوبی ؟
حضور گرمت در کنار من قابل تحسینه [لبخند]
ازین حیث ، بخاطر گرمای دوستیت ، سپاس [لبخند][گل]
من هم بیادت هستم
مواظب دل مهربونت باش ...

درود

ممنونم از شعر زیباتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد